توضیحات

Hamid Hiraad – Matarsak

 

متن آهنگ مترسک از حمید هیراد

 

وقتی کلاغی روی شانه ام نشست آن دم که باغبان زد و پایم شکست
دیدم که یک ارزن نمی ارزم دگر ای باغبان بی وفا رفتم ز دست
یک روز ما در مزرعه جا و مکانی داشتیم افسوس امروز که ما را در حصاری کاشتی
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم …
یک روز ما در مزرعه قول و قراری داشتیم از طعنه ی نامردمان خود را سوا میداشتیم
ای باغبان بی وفا ما هم خدایی داشتیم …
ای خدا باغبان زخم ما را ندید ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید در این دشت سرد بدون امید
ای خدا باغبان زخم ما را ندید ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید در این دشت سرد بدون امید
آهی کشیدم شعله شد بر خرمنی افروخته
بیچاره آن که بعد من چشمی به باغت دوخته
شطرنج بازی میکنی با مهره های سوخته
ای خدا باغبان زخم ما را ندید ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید در این دشت سرد بدون امید
ای خدا باغبان زخم ما را ندید ای خدا باغبان دست ما را برید
ای خدا این مترسک به آخر رسید در این دشت سرد بدون امید

آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از حمید هیراد

🎵آهنگ کنارم باش از حمید هیراد🎵

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *