Saman Wilson x Mehrad Hidden – Kafi Nist
متن آهنگ کافی نیست از سامان ویلسون مهراد هیدن
دم صبح باد سرد تن و پوست رو کرد سفید
ته شب ابر و برف روی مهتاب رو کشید
تا که نور از راه رسید
رنگ برگ ها رو کشید
گفتم باد سرد بیا هروقت نوبتم رسید
[ورس یک]
منفی زیاده دورم ریخته
بدبینن این ها چه بی ریخته
چقدر زشت شدی بس که تسلیمی
رفتی بیرون انگاری ترخیص شدی
ترس دور میشه انگار چشم گذاشتم
سنگ بود جلوم روش ریل رو ساختم
بیشتر همیشه این ذهن رو داشتم
یک بودم جلوش صد تا صفر رو کاشتم
[کورس]
چون کافی نیست ، چون کافی نیست
من بینهایت رو میخوام سر راهم نیا الان
[ورس دو]
سطحی نیستم دوست دارم غرق شم
تند برم بدون پیش – کنم رد شم
بهتر که میشم پیروز شدم
با یکی کل دارم دیروز خودم
یا نمیرم سراغ کار یا تا دسته
کوه رو میرم بالا بعد تپه
روز و شب شب و روز کل هفته
کل ماه کل سال حمله حمله
اونی که بروئه خود موتوره
یه سری اگزوزن کارشون غرغره
ترس ترمزه اونی برده
که برا چیزی که میخواد تا ته گاز رو پُر کنه
[ورس سه]
فکر مغشوشه ارزون نفروشه
برام الماس زندگی هر روزش
کوش چرا رفت چیشد کجاست دیگه
جاش فکر آینده پتانسیل
(چون کافی نیست)
راضی نه ایندفعه جدی تره بازی نه
اشتیاق و احتیاط از هم جداست
دانش کافی نیست عمل کجاست
[کورس]
دم صبح باد سرد تن و پوست و کرد سفید
بی روح بدنم
ته شب ابر و برف روی مهتاب رو کشید
تا که نور از راه رسید
انگار خورشید حرف هام رو شنید
[ورس چهار]
تو راه انقدر خوش میگذره که میرسم باحال نی
استراحت تو لیست کار هام نی
نقطه ی شروع یه روزی بوده مقصدم
وای نمیستم فعلاً پُره مخزنم
صاف گردنم سر بالا رو به جلو مستقیم جهت
تا زندم راضی نمیشم
هیچوقت درخواستم یک کلمست
بیشتر
[کورس]
چون کافی نیست ، چون کافی نیست
بینهایت رو میخوام سر رام نیا الان
نظرات