Jamshid – Miras
متن آهنگ میراث از جمشید
من از خودم جدا شدم تا تو پناه من شوی
به این جنون تن بدهی چشم به راه من شوی
با من سر از پا نشناس شعله بکش در تن من
حتی اگر جان بدم صلاح نیست رفتن من
صلاح نیست رفتن من
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن از شراب جام عشق بی تابم
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن جرعه جرعه دم به دم بی تابم
تمام محدوده ی من در ز میان چشم توست
من به تو مبتلا شدم ای آخرین مرز درست
تمام میراث مرا قهوه ای چشمان تو برد
قبل تو هر چه داشتم دست فراموشی سپرد
دست فراموشی سپرد
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن از شراب جام عشق بی تابم
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن جرعه جرعه دم به دم بی تابم
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن از شراب جام عشق بی تابم
لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
بیتابم کن جرعه جرعه دم به دم بی تابم
نظرات