Sadegh Najoki – Na Mehrabon
متن آهنگ نامهربون از صادق نوجوکی
نا مهربون بود که نبود
بار گرون بود که نبود
نامهربون بود که نبود
بار گرون بود که نبود
پرندهی غریبه ی لب بوم بود که نبود
نامهربون بود که نبود
بار گرون بود که نبود
پرنده ی غریبه ی لب بوم بود که نبود
قصد جدایی که نداشت
میل رهایی که نداشت
اما یه روز آزرده شد
با چشم تر از خونمون رفت
مثل یه سایه بی صدا
دامن کشون از کوچمون رفت
از کوچمون رفت
رفت و پشیمونم گذاشت
غمگین و محزونم گذاشت
رفت و پشیمونم گذاشت
غمگین و محزونم گذاشت
دل طعم تنهایی چشید
کارش به رسوایی کشید
از عشق اول طفلکی
سرخورد و کنج سینه افسرد
گل های باغ آرزو
از حسرت و از غصه پژمرد
از غصه پژمرد
جلوه بارون رو نداشت
گریه پنهونی من
قدرت افسون رو نداشت
سر به گریبونی من
از دیده رفت
از یاد من نمی ره
قصد جدایی که نداشت
میل رهایی که نداشت
اما یه روز آزرده شد
با چشم تر از خونمون رفت
مثل یه سایه بی صدا
دامن کشون از کوچمون رفت
از کوچمون رفت
رفت و پشیمونم گذاشت
غمگین و محزونم گذاشت
رفت و پشیمونم گذاشت
غمگین و محزونم گذاشت
نامهربون بود که نبود
بار گرون بود که نبود
نامهربون بود که نبود
بار گرون بود که نبود
پرنده غریبه لب بوم بود که نبود
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از صادق نوجوکی
نظرات