Salar Aghili – Norooze Eshgh
متن آهنگ نوروز عشق از سالار عقیلی
می خور که بر اصحاب خرابات حلال است
گو زهر خور آن کس که بر او نوش وبال است
زان باده که گویی دمش از بوی بهشت است
گر نیز به دوزخ بروم توبه محال است محال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
بسیار بکوشید خضر تا که بدانست بدانست
آخر که حیاتش حیاتش هم از این آب زلال است
آنچ از دم عیسی به روایت بشنیدم
دیدیدم که در قافله ی باد شمال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
عیبم مکن ای خام که افسرده نداند نداند نداند
تا سوخته ی عشق بر آتش به چه حال است
چه حال است چه حال است
در گوشه ی محراب به تقوا بنشیند
آن را که نظر بر خم ابروی هلال است هلال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
نظرات