Saman – Parandegane Asheg
متن آهنگ پرندگان عاشق از سامان
با کلامه دل نشینم با صدای آخرینم می سرایم بار دیگر هم زبانم من غریبم
هم زبانم من غریبم
رنگ هستی در وجودم شعله زد بر تار و پودم یاد تو شد در درونم ریشه ی خاک وجودم
ریشه ی خاک وجودم
می نشینم می نویسم در سرایه سوتو کورم یاد شب های غریبم در نگاه پر فروزت
عاشقانه غمگنانه رنگ هستی را بگیرم تا که در چشمهای پاکت روشنایی را ببینم
روشنایی را ببینم
می نشینم می نویسم در سرایه سوتو کورم یاد شبهای غریبم در نگاه پر فروزت
عاشقانه غمگنانه رنگ هستی را بگیرم تا که در چشمهای پاکت روشنایی را ببینم
روشنایی را ببینم
دل غریبو بی پناهم خسته از خسته از سوزو گدازم
تا به کی با اشکه حسرت دیده را بر هم گذارم
می نشینم می نویسم در سرای سوت و کورم یاد شبهای غریبم در نگاهه پر فروزت
عاشقانه غمگنانه رنگ هستی را بگیرم تا که در چشمهای پاکت روشنایی را ببینم
روشنایی را ببینم
می نشینم می نویسم در سرای سوت و کورم یاد شب های غریبم در نگاه پر فروزت
می نشینم می نویسم در سرای سوت و کورم یاد شب های غریبم در نگاه پر فروزت
می نشینم می نویسم در سرای سوتو کورم یاد شبهای غریبم در نگاه پر فروزت
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سامان
نظرات