Yas – Piyade Misham
متن آهنگ پیاده میشم از یاس
صورت خسته نگران، بی آرامش و مریضکه قایم شده بود زیر آرایش غلیظزخمی از خاطرات تلخ دیروزچشم میدوخت به خیابون سرد بی روحبا تحمل سنگینی نگاه آدماادامه می داد او به راه ناتمامو اولین بار برای آخرین راهبهتره بگم که آخرین چاهتنها دو دل تو فکر و با تعجبدنبال چی بود؟پول یا توجه؟تو روزگاری که هر کسی دنبال آشناستدخترک می گرده پی یه فرد ناشناسکه از اون غریبه ها یه عده ماییمآروم اشاره زد که شیشت رو بده پایینفقط میتونیم امشب رو با تو باشیم و بساین رو گفت و نشست و در ماشین رو بستپسر می خواست سر صحبت رو وا کنه زودتیکه مینداخت منتظر واکنش بودولی دخترک صداش رو نمی شنیدتو دنیایی بود که به سادگی نمی شه دیددیدی که بعضی وقت ها بغضی تو گلوته؟نمی خوای گریه کنی جلو کسی که پهلوتههی امان از این زمانزمانی که دیگه برد توان از این زبان
بی همراه و بیهوده رهسپاره این راه بی نور و هم صداسپرده خود رو به دست باد اسیر زندون لحظه هاتو دلش درد های بیکران خسته از حرف های دیگراناسیر مرد های بی مرام و اشک می باره باز
پسر گفت لعنت به این بخت بدخونه ما می مونه واسه ی وقت بعدسعی نکن با سکوتت زیر پوستم بریاگه پایه ای میتونیم خونه دوستم بریمخوب، حاضری با دو نفر باشی یا نه؟معلومه که رفتار دخترک ناشیانستسوال تکرار شد حاضری باشی یا نه؟و دختر به فکر یک شب و یک آشیانستگفت بریم، من که همه چی رو از دم باختمگناهش پای اون ها که من رو پس انداختنعصبانی از خاطرات خاموش قدیمهپی محبت می گرده توی آغوش غریبهتو خونه ای رشد کرد که عشق نبودجای عشق، فحش و مشت و زیر چشم کبودپدری که جلوی مشکلات مختلف ضعیفهفقط زورش میرسه به دختر ظریفشبا خودش گفت پشتم به کیا قرصه؟خونوادم؟ اونا رو خدا بیامرزهاون موقع کی بود احترام به حرفاش بزارهحالا مجبوره که تنش رو به حراج بزار
بی همراه و بیهوده رهسپار این راه بی نور و همصداسپرده خود رو به دست باد اسیر زندون لحظه هاتو دلش درد های بیکران خسته از حرف های دیگراناسیر مرد های بی مرام و اشک می باره باز
ببین تو این قصّه ها رو میشنوی و میریبعد چند بار شنیدن ازش میگذری و سیریممنون از اونی که به دیگری صدامو پاس دادبگذریم بریم سراغ ادامه داستانی کهامروز نوشتنش رو مود من بوداین یه دردیه که به خیلیا بوده مربوطکوه غم بود ولی یه نور انبوهپشت کوه واسه ناامیدی زوده هنوزکاری ندارم به اینکه کارش خلاف شرعهولی واسه رابطه ها اول علاقه شرطهوگرنه یه روح که روی جسمی سوارهچطور تو آغوشی بره وقتی حسّی ندارهتو این روزگار دردناک و سیاه بی شمعای کاش بگه نگه دار من پیاده میشمراه برای ادامه دادن زیاده بی شکای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم
وقت واسه بیشتر گفتن نبود میدونم قصّه های تو یه عمر آهنگهسخته نه؟خوب خیلی سخته رسمش همینه میدونم رسمش همینه
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از یاس
نظرات