توضیحات

Shakila – Ramideh

 

متن آهنگ رمیده از شکیلا

 

نمیدانم چه میخواهم خدایا ، به دنبال چه میگردم شب و روز
چه میجوید نگاه خسته ی من ، چه افسرده است این قلب پر سوز ، چه افسرده است این قلب پر سوز

ز جمع آشنایان میگریزم ،به کنجی میخزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگی ها ، به بیمار دل خود میدهم گوش، به بیمار دل خود میدهم گوش

گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند ، به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آندم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند
مرا دیوانه ای بدنام گفتند ،مرا دیوانه ای بدنام گفتند

گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

یا خدااا آااااااااااه

دل من ای دل دیوانه ی من ، که میسوزی از ای بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها

گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

به دامانم دوصد پیرایه بستند

 

آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از شکیلا

🎵 جهان عاشقان از شکیلا 🎵

 

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *