Bahram Hasiri – Raze Hasti 1
متن آهنگ راز هستی 1 از بهرام حصیری
تو ای نغمه سرا به سخن درآ نفسی هست
در این سوز نهان سرور تو گوش کسی هست
به کنج غم نشسته چرا نمی خوانی ترانه
تو باز خمه پنجه بزن نوای عاشقانه
دلت خلوت راز است که در سوز و گداز است
بخوان به پرده ساز به نغمه ی حکایت دل
حکایت نی جان ترانه ی شکایت دل
گر چه نصیب خستگان غیر بلا نیست
از غم سینه سوزشان شکوه روا نیست
به دل خسته ای خوش نوا زن شرر
در این سودا شور و شری است
حاصل از این سفر بشنو ای رهگذر
این عاشق را چشم تری هست
چو مرغان عاشق بجو در ترنم
به گلبانگ یارب ره ساز هستی
به هر بندی از نی به هر ناله ی وی
به آوای مستی شنو راز هستی دل شیدا
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از بهرام حصیری
نظرات