Saeid Shahroz – Rabae
متن آهنگ رباعی از سعید شهروز
می سازم رباعی با وزن چشات ، میکشم نقش امیدو تو نگات
میارم ابرای عشقو رو سرت ، تا ببارن روی پلکای ترت
شیشه ی سیاه غم رو می شکنم ، سکه قلبو به نامت میزنم
توی آسمون خبر از تو میدم ، تو بخوای هر جا برم هر چی میشم
شرطش اینه که منو صدا کنی ، بند غربت از دل ما واکنی
بند غربت از دل ما واکنی
شرطش اینه که منو صدا کنی ، بند غربت از دل ما واکنی
بند غربت از دل ما واکنی
باتو تا مرز تمنا می گذرم ، اسمتو برای ابرا می برم
میندازم آسمونو به زیر پات ، میارم گلها رو تو مرز نگات
عطر عشق به زیر پاهات می ریزم ، خط غم رو از نگاهت می کنم
ابرا رو بالش خوابت می کنم ، شیشه ی تنهاییاتو میشکنم
شرطش اینه که منو صدا کنی ، بند غربت از دل ما وا کنی
بند غربت از دل ما واکنی
شرطش اینه که منو صدا کنی ، بند غربت از دل ما وا کنی
بند غربت از دل ما واکنی
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سعید شهروز
نظرات