Susan – Safar
متن آهنگ سفر از سوسن
بستی تو تا باره سفر از خونه ی ما
خاموش و سرده بی تو این کاشونه ی ما
رفتی سفر ای بی خبر از ماتمه دل
جایه تو غم شد همدم و هم خونه ی ما
هرجا میرم یادت همیشه هرگز ازم جدا نمی شه
هر چند که این سفر کوتاهه اما دلم رضا نمی شه
تو در این سفر خدایا زه بلا نگه بدارش
که دله امیدوارم به خیاله او نشسته
شبی از درده فراغش رو به می خانه نمودم
دیدم از بخته سیاهم دره می خانه ببسته
فقط آرزوم همین که تو از سفر بیای
نکنه یه وقت بمیره دلم از غم جدایی
بستی تو تا باره سفر از خونه ی ما
خاموش و سرده بی تو این کاشونه ی ما
رفتی سفر ای بی خبر از ماتمه دل
جایه تو غم شد همدم و هم خونه ی ما
هرجا میرم یادت همیشه هرگز ازم جدا نمی شه
هر چند که این سفر کوتاهه اما دلم رضا نمی شه
تو در این سفر خدایا زه بلا نگه بدارش
که دله امیدوارم به خیاله او نشسته
شبی از درده فراغش رو به می خانه نمودم
دیدم از بخته سیاهم دره می خانه ببسته
فقط آرزوم همین که تو از سفر بیای
نکنه یه وقت بمیره دلم از غم جدایی
فقط آرزوم همینه که تو از سفر بیایی
نکنه یه وقت بمیره دلم از غم جدایی
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سوسن الاکلنگ تیشه
🎵 🎵
نظرات