Zia Atabai – Safar
متن آهنگ سفر از ضیا آتابای
از بس که سفر رفته هی اینور و اون ر رفته
هی نیومده در رفته دل من دیگه سر رفته
هر بار که شیراز اومده اولش با ناز اومده
آخرش با جر رفته دل من دیگه سر رفته
یه گلی تا از این داشتم از صبح تا پسین داشتم
غنچه ش دم پر رفته دل من دیگه سر رفته
هی جلز و ولز کردم هی یه گوشه کز کردم
عمر من هدر رفته دل من دیگه سر رفته
هی جلز و ولز کردم هی یه گوشه کز کردم
عمر من هدر رفته دل من دیگه سر رفته
هر شمع دیگه قرمز شد عاجز شد و بی جز شد
مرغ دلم اورید شد پر پر زد و پر پیچ شد
اون در به درم کرده از شهر به درم کرده از
بس که سفر رفته دل من دیگه سر رفته
اون در به درم کرده از شهر به درم کرده از
بس که سفر رفته دل من دیگه سر رفته
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از ضیا آتابای
نظرات