Bahram Hasiri – Safire Karbala
متن آهنگ سفیر کربلا از بهرام حصیری
یک دست پرپر میکند
در خون شناور می کند
آلاله های کربلا را
دستی دگر جان می دهد
با صبر سامان می دهد
آن لحظه های پربلا را
زینب پریشان شد
تا شام ویران شد
با خطبه های خود
الگوی انسان شد
این کاروان سالار عشق و صبر و بیداریست
این قصه گوی لحظه های سرخ بیداریست
این شیر انکار آن مردان نامرد است
با کوهی از غم های جان فرسا هماورد است
زینب!
بخوان سرود کربلا را
حدیث سرخ نینوا را
بخوان بخوان بخوان خدا را
زینب!
سروش دین مصطفی شد
سفیر شاه کربلا شد
حماسه ساز نینوا شد
نرود ز یاد کسی حماسه کربلا زینب
به نوای تو به صدای تو به خدای تو زینب
شده گوش جان هر آدمی پر خطبه های تو
ز بیان تو ز شکوه تو ز صدای تو زینب
در خون شناور می کند
آلاله های کربلا را
دستی دگر جان می دهد
با صبر سامان می دهد
آن لحظه های پربلا را
زینب پریشان شد
تا شام ویران شد
با خطبه های خود
الگوی انسان شد
این کاروان سالار عشق و صبر و بیداریست
این قصه گوی لحظه های سرخ بیداریست
این شیر انکار آن مردان نامرد است
با کوهی از غم های جان فرسا هماورد است
زینب!
بخوان سرود کربلا را
حدیث سرخ نینوا را
بخوان بخوان بخوان خدا را
زینب!
سروش دین مصطفی شد
سفیر شاه کربلا شد
حماسه ساز نینوا شد
نرود ز یاد کسی حماسه کربلا زینب
به نوای تو به صدای تو به خدای تو زینب
شده گوش جان هر آدمی پر خطبه های تو
ز بیان تو ز شکوه تو ز صدای تو زینب
نظرات