Soli – Sarabe Kohneh
متن آهنگ شراب کهنه از سلی
رسید از در در از شادی به هم ریخت
تمام هستی ام با شادی آمیخت
درون کاسه لبریز جانم
شراب کهنه همبستگی ریخت
به چشمم روشنی بخشید چون نور
به جان مرده ام شوری برانگیخت
چو مستی را لبانت دید در من
بزد از در برون از خانه بگریخت
به روی پرده چرکین این دل
برای یادگاری جمله آمیخت
همان مرغی که با پای خود آمد
به پای خود از این ویرانه بگریخت
همان مرغی که با پای خود آمد
به پای خود از این ویرانه بگریخت
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سلی
نظرات