دانلود آهنگ سرباز 1 از علی بابا و آراد

توضیحات

Ali Baba x Arad – Sarbaz 1

 

متن آهنگ سرباز 1 از علی بابا و آراد

 

همیشه قصه از این جا شروع میشه که چشمام چشماشو میبینه عاشقش میشه
یه روز دو روز سه روز یه هفته نه یه ماه میری دنبالش قدم به قدم هر کجا
بعد کلی این ور و اون ور پایین بالا مخش و میزنی خانوم دافت حالا
از این به بعد همه جا به فکرشی میخوای بدی زنگیتو چون عاشقشی
بعد یه مدت میبنی بهش نیاز داری اگه باهات نباشه میمیری تو تنهایی
دوست و رفیقا پدر مادر زیر این پاهام با اون بودن از همه چی مهم تره برات
اونم دیگه الان به تو وابسته شده پس خوشحالی که سرنوشت را دستت توعه
به هر دری میزنی که فقط شادیشو ببینی نه که تو میز کافی شاپ جای خالیشو ببینی
توی سختی ها براش تکیه گاهی توی فکر و و بهبه ازدواجی
انقدر دوستش داری که اجازه نمیدی کسی ناراحتش کنه حتی اجاره نمیدی
قلبتو در نبودش به یه کسی دیگه اونم وقتی زنگ میزنه همش بهت میگه
بیا ببین تا اخرش باهم بمونیم آره جفتتون دیگه به هم وابسته بودین

بیخیال یه سه چهار ماهه که میگذره از اون موقع تا حالا همه چی فرق کرد دیگه
دیگه دافت شد جزعی از زندگیت اونه کنارت تو عالم تنهاییت
بعد کلی قرار اومدن و رفتنا بهش گفتی باید من برم یه جا
گفتی فقط دوسال باید صبر کنی برم خدمت تا باهم عقد کنیم

شب خداحافظیتون و شوق غم نگاهاتون درست خیره شده بود به هم
کم کم از هم اره جدا شدیم قاطی نیروی ارتش و سپاه شدیم
روزا رد میشد اما ازش خبر نداشتی وقتی موقع خواب چشاتو روی هم میزاشتی
فکر این بودی اون در چه حالیه یعنی فکر توعه پس همه چی عالیه

هر وقت مرخصی میومدی با اون بودی تو هر روز زنگ میزدی بهش که آروم بشی خوب
با عکسش شب و روزات سپری میشدش تو امید داشتی یه روز میرسی به خودش
شب تا صبح صبح تا شب وقت پست دادن وانمود میکردی که یعنی اره خوشحالم
اما نه این قصه که اینجوری نبود بزار بهت بگم یه روز زیر گند کبود
دلت گرفته بود رفتی دم یه باجه نمیدونستی همه چیز میخواد خراب شه
اصلا فکر نمیکردی که تو این دو سه ماه هر چی بوده یا نبود بین شما
با یه حرف اون به آخر برسه کاش این سری کوه به آدم برسه
آره اون گفت ولی دیگه قیدمو بزن نه دنبالم بیا نه هی زنگ بزن دیگه به من زنگ نزن

وای پسر اصلا باورم نمیشه اون که من و میخواست رفت دیگه واسه همیشه
یعنی خیالیا گفت که آخرش همینه یه روز میرسه که خوبیامو اونم نبینه
قشنگ معلوم بود که یه روزی زده میشه ازم توی خوشیام بودش
اما میکشدش عقب توی روزای بد دل کثیفش خودشو به بی راهه زد
اون رفتشو دیگه هیچ وقت سمتم نیومد تو واج خندش اشکم در امد
اون با یکی دیگه بود منم تنهایی داشتم شمع تولدشو روی کیک میزاشتم

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *