دانلود آهنگ وای کشتی ما رو از شاهین نجفی

توضیحات

Shahin Najafi – Vay Koshti Maro

 

متن آهنگ وای کشتی ما رو از شاهین نجفی

 

انکار
اشاره به دور
چرخ و فلک میچرخید,من به تو نگاه میکردم.
اصن قانون 3 نیوتن میخوام چیکار…
یه بویی مباد
بوی خوب,جنگل,استخر بازی,اسمون ابی,ساحل بی انتها,صبح  سحر….}{
بازم انکار کنم
اره امروزم بد بود.بایس سرمو بزارم  زیر نور ماه.
سر قرار بودم,بم گف حرف اخر….
بش گفتم ادامه نده فقط برو….نرف
مجبور شدم خودم برم…رفتم بدون اینکه برگردم  گریه هاشو ببینم…
قطره قطره….چیکه چیکه …لحظه لحظه
همیشه فک میکرد حق با خودشه.هیچ وق به روش نیاوردم
صبر کردم……صبر کردم…..صبر کردم
اما بار اخر شالشو کشیدم پیچوندم دور گردنش….انگار داش خفه می شد
ولی واقعا داش خفه میشد.
صورتش سرخ شد.بعد سیاه..
بالا اورد هرچی خورده بود….
ولش کردم تا لحظه های اخرش واس خودش باشه…اروم اروم   ارومتر…..این درسته
به دستام نگاه کردم  یه  انسانی که تاحالا گناهی نکرده بودو کشتم…
سریعا همه جارو  ترتمیز کردم تا وقتی کسی اومد چیزی نفهمه…
هر عملی عکس و العملی داره…..
گریه کردم .قسم خوردم.رفتم به استخر,اسمون,ساحل,صبح…اما هیچ کدوم مث قبل نبود
خدایا مث قبل نبود…
اما کاریه که شده بالاخره اتفاق دیگه….
ولی دیگه عمرا تکرار شه….
یه مرد که واژه ی مردو رو سفید کرد
یه مرد که مرگو واسه انسان بعید کرد
یه دشت بود که کوه پیشش زانو زد
یه مرد به شکل اسطوره ای هر درد
خط بطلانی بود روی تز سقوط عشق
اون تموم واژها رو دوباره تعبیر کرد
پر گرفت رو اوج قصه مرثیه نخوند
اون آب و آتشو تو شعر بغل هم نشوند
وقتی هر کی از سایه ی خودش دیگه می ترسه
پشت هر دیوار یک کسی داره می لرزه
وقتی برادرمون یا رو داره یا تو بنده
وقتی به هر زن سرکش و یاغی می گن ج ن د ه
فروغ شعرو تو زندگیمون تکثیر کرد
فریدون قصه رو دوباره تصویر کرد
گم نشد ! چشاشو رو مرگ اقاقی ها نبست
نشست ! اما وقتی که پاشو زدن نشست
اون خم نشد ! تو اوج و ایستاده مرد
از خورش درگاه ضحاکی نخورد
پدر تو تکثیر یه درد دوباره ای
پدر تو معنی زندگی شاعرانه ای
پدر تو خشم کوچه ای که تو مشتته
پدر تو شاعر نسلی هستی که پشتته
وقتی دجال عشقو کشت و از معنی افتاد
تا از گلوی قناری آوازی در نیاد
شبی که حتی جلاد پای جوخه گریه کرد
نعره ی کاوه مرد و تکبیر سرد
پیچیده توی کوچه پس کوچه ها ی شهر
ننه دریا ٬ پسرای عمو صحرا رو حد زد
روزی که حافظو تو خیابونا چرخوندن
واسه خیام بی خدا حبس تعزیری بریدن
روزی که صادقو به جرم خود کشی کشتن
هرچی سگ ولگرده شده بود تهمتن
ستاره دیگه تو آسمون نبود تو او ین بود
زیر پای تک تک بچه هامون مین بود
تموم پنجره ها بسته شد ! سیاه شد
امید یه نفس راحت کشیدن تباه شد
برادر برادرو فروخت و پدر مادرو
به لجن کشیدن هرچی اعتقاد و باورو
خدا نشست و گریه کرد و خداییشو پس داد
ابلیس از غصه مست کرد ! هر چی خورد پس داد
کلمه ها رو که از تو کتابا دیگه شستن
هرچی واژه بود نشوندن و گردن زدن
مردونگی گم شد و از ریشه به ریش رفت
و گردن یه عده کلفت شد ! مفت از پول نفت
زنو دستمال پیچوندن و صیغه کردن
زبون سرخ اعتراضو زیر تیغه کردن
ولی من یه نسلم که از اصلم نیفتادم
یه بغض شکسته ام و یه حنجره فریادم
یه صورت سیلی خورده و یه کفن دردم
تو هر شکل و لباسیم و زنم یا مردم
این روزاهم می گذره ! من با این امید زنده ام
این وضعیت عوض می شه !عوض میشه میدونم

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *