Bahram Hasiri – Yek Sineh Sokhan
متن آهنگ یک سینه سخن از بهرام حصیری
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
بهرام حصیری:
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر ، شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آی تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد ، بی صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی ، دستی زده بر دستی
وآن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
هم خوانی:
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
بهرام حصیری:
تو وقف خرباتی ، دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن ، تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی ، افسون من افسانه
گفتم كه رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بی دل و دستارم ، در خانه ی خمارم
یک سینه سخن دارم ، هین شرح دهم یا نه
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
هم خوانی:
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
من مست و تو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم ، کمتر خور دو سه پیمانه
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از بهرام حصیری
نظرات